کد مطلب:59727 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:279
«وَاَنْذِرْ عَشِیرَتَكَ الاَْقْرَبِینَ»[2] ؛ «و خویشاوندان نزدیكت را انذار كن». و من شما را به دو كلمه ای كه گفتن آن در زبان آسان است ، ولی در میزان گران و سنگین می باشد و شما در پرتو این دو كلمه ، سرور عرب و عجم خواهید شد و همه امّتها به خاطر این دو كلمه مطیع شماخواهند گردید و شما در پرتو آن وارد بهشت می شوید و از آتش دوزخ ، نجات می یابید، دعوت می كنم و آن دو كلمه عبارت است از: الف: گواهی به یكتایی و بی همتایی خدا. ب: گواهی به اینكه من رسول خدا هستم. هر آن كس پاسخ مثبت به این دعوتم بدهد و در پیشبرد این دعوت مرا یاری كند، او برادر، وصیّ و وزیر و وارث من ، بعد از من است. در میان آن جمعیّت (چهل نفر) هیچ كس به این دعوت ، پاسخ نداد تنها امیر مؤ منان علی (علیه السلام) از میان آن جمعیت ، در پیش روی رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) برخاست ، با اینكه كوچكترین آنان از نظر سال[3] بود و ساق پایش از ساق پای همه آنان نازكتر و ناتوانترین آنان به چشم می خورد[4] ، گفت: «ای رسول خدا! من تو را در این راستا یاری می كنم». پیامبر (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) به او فرمود: «اِجْلِسْ فَاَنْتَ اَخِی وَوَصِیّی وَوَزِیرِی وَوارِثی وَخَلِیفَتِی مِنْ بَعْدِی». «بنشین كه تو برادر من و وصیّ من و وزیر و وارث و جانشین من بعد از من هستی». و این ، گفتار صریح و روشنی است در مورد جانشینی علی (علیه السلام).
دلیل دیگر حدیث «یومُ الدّار» است كه پیامبر (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) فرزندان و نوادگان عبدالمطلب را (در آغاز بعثت) برای دعوت به اسلام در خانه اش جمع كرد[1] آنان در آن روز چهل مرد یكی كمتر یا یكی زیادتر بودند (چنانكه محدّثین ذكر كرده اند) و سپس به آنان فرمود: ای فرزندان عبدالمطلب! خداوند مرا به پیامبری بر همه مردم جهان برانگیخت و بخصوص مرا پیامبر شما نمود، و فرمود: